بعد از یه مدت طولانی...
سلام به همه
با چند تا عکس و خبر جدید از نی نی ها اومدم
اول اینکه سهند جون دندون خوشگلش دراومد البته یه کم تب کرد ولی خداروشکر که همه چی بخیر گذشت
دوم اینکه نی نی سهند ما یه بیماری ویروسی گرفته بود که اول تب کرد و بعدشم دونه های کوچولو رو بدنش دراومد
سوم اینکه همین چندروز پیشم نی نی سهند علائم مسمومیت داشت که خداروشکر خوب شد
این روزام دیگه شبا مامانی مهد نمیزارتت آخه خانوم مربی خدا میدونه چیکار میکرد که شما از ساعت 9 شب تا 6 صبح همش خواب بودی حالا دعوا کردن و داد زدن سرت بمونه که مامانی تازه فهمیده و دیگه شبا پیش بابایی میزارتت از وقتی هم که خونه ای و پیش بابایی خیلی تپلی تر شدی
سهند جون حالا چهاردست و پا میره و انقد تند میره که دنبالش باید بدویی تا یه وقت طوریش نشه تازه یاد گرفته گوشه مبل و بگیره و وایسه و اون یکی پاشو بیاره رو مبل (البته از این دو حالت عکس ندارم به زودی که قراره برم پیش نی نی ها حتما تو این پوزیشن یه عکس ازش میگیرم)
آقا حسام شیطونم که این روزا امتحاناش کم کم شروع شده و بازیگوشیشم باهاشه مثل همیشه ایشالله که بازیگر بشی(شغل مورد علاقه حسام) البته استعدادم داره ها....که باید ببینید
رادین جونم وبلاگش درست شده که مامانی و باباییش توش مینویسن اینم آدرسش>>>http://radinshabani.niniweblog.com/
حالا هم چند تا عکس از نی نی ها
اینجا سهند جون داره دماغ باب اسفنجی و میخوره (شخصیت مورد علاقشه)
یه چند مدت نبودم اول اینکه رفته بودیم شمال پیش نی نی ها بعدشم که برگشتیم و رفتم دنبال کارای فارق تحصیلی بعدشم رادین جون اینا اومدن خونمون و دوباره بعدشم جوابای کنکور ارشدمون اومد تا امروزم درگیر انتخاب رشته بودم خدا کنه که اونی که میخوام قبول شم